عشق ینی چی¿
‹:
پ.ن: 😔اسم دختره یوییه‹: سر همین انیمه اسممو انتخاب کردم:›
میشه ببخشید؟..:)
از صبح دارم گریه میکنم بخدا :))
غلط کردم به خدا غلط کردم سرم خیلی شلوغ بود نتونستم بیام..
از میونگ بپرس..درد داشتم تحقیقم مونده بود :)
جلوی ۲۶۳ نفر میگم..
ببخشید آپا :]
وانیل غلط کرد..
ب اپاش سر نزد")
ول بخدا تو اون ور پیویت میومدم پیام میخاستم بدم هی میومدن..
بعد رفتم مدرسه دیگ سرم شلوغ شد :)) هق..
ببخشیددد ههق
☘︎ 𝐎𝐧𝐞 𝐝𝐚𝐲 𝐢'𝐦 𝐠𝐨𝐧𝐧𝐚 𝐟𝐥𝐲 𝐚𝐰𝐚𝐲 ☘︎
☘︎ 𝐎𝐧𝐞 𝐝𝐚𝐲 𝐈'𝐥𝐥 𝐬𝐞𝐞 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐞𝐲𝐞𝐬 𝐚𝐠𝐚𝐢𝐧 ☘︎
☘︎ 𝐈 𝐥𝐚𝐲 𝐝𝐨𝐰𝐧 𝐢 𝐜𝐥𝐨𝐬𝐞 𝐦𝐲 𝐞𝐲𝐞𝐬 𝐚𝐭 𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭 , 𝐢 𝐜𝐚𝐧 𝐬𝐞𝐞 𝐦𝐨𝐫𝐧𝐢𝐧𝐠 𝐚𝐧𝐝 𝐥𝐢𝐠𝐡𝐭 ☘︎
:)
چند روزی میشه ک هیونگو ندیدم..
تو این ۱ ماه بدجور بش وابسته شدم اصن ی جور خاصی حرف زدن باهاش حالمو آروم میکنه..
شآید چون هم صحبتی نداشتم این حسو دارم..نمیدونم اما هر چی هست خیلی تازه س و قشنگه..
هیونگ میگفت یه عشق داره..اسمشو دقیقن یادم نیست اما جئون داشت
هیونگ میگفت که خیلی مهربونه ، میگفت خیلی عاشقشه و بالاخره ی روز ک از این زندان راحت شدم میبینمش
اما خیلی کنجکاو شدم ک این جئون چطوره
هیونگ میگفت قد بلندی داره و دندوناش خرگوشیه
بنظرم باید آدم جالبی بیاد چون تو این ۱ ماه تقریبا هیونگو خوب شناختم سخت پسنده
درست مثل من..
اما بش حسودیم میشه..ی روز یعنی منم عشقمو پیدا میکنم?¡
اون موقع توی ی کلبه ک با گلای لیلیوم بنفش تزئین شده زندگی میکنیم..
ی باغچه قشنگ و کوچولو که پر از گلای جور وا جور
تصورش هم خیلی قشنگ :)
اما قبل از همه اینا..باید ی فکری به حال خودم کنم !
باید ی جوری از اینجا خلاص بشم..هر طور ک شده :)
خاطرات ۱۹ سالگی کیم تهیونگ
( قسمتی از فن فیکی ک گشادی نمیزاره کامل کنم:| )