عشق...

مفهومش را نمیدانم..

توصیفش را نمیدانم..

ولی میدانم باتو در وجودم آنرا حس کردم 

میدانم در همه‌ی اشعار ها تورا خواهم دید

میدانم با لبخندت میتوانم لبخند بزنم

میدانم برق چشمانت مرا مست خواهد کرد 

میدانم پیش تو حالم خوب تر از خوب است 

و میخاهم این را بدانی که 

همیشه در کنارت خواهم ماند

« در لحظات تلخ و شیرین »

در گریه  و خنده ها

را با تو شریک میشوم 

میخاهم بدانی

اگر آسمان به زمین هم بیاید 

دوستت دارم " 

زیرا تو قلب بیمارم را با لبخندهایت ترمیم نمودی'''''