۳۱ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

خلاص شدن!

چند روزی میشه ک هیونگو ندیدم..

تو این ۱ ماه بدجور بش وابسته شدم اصن ی جور خاصی حرف زدن باهاش حالمو آروم می‌کنه..

شآید چون هم صحبتی نداشتم این حسو دارم..نمی‌دونم اما هر چی هست خیلی تازه س و قشنگه..

هیونگ می‌گفت یه عشق داره..اسمشو دقیقن یادم نیست اما جئون داشت 

هیونگ می‌گفت که خیلی مهربونه ، می‌گفت خیلی عاشقشه و بالاخره ی روز ک از این زندان راحت شدم میبینمش 

اما خیلی کنجکاو شدم ک این جئون چطوره 

هیونگ می‌گفت قد بلندی داره  و دندوناش خرگوشیه 

بنظرم باید آدم جالبی بیاد چون تو این ۱ ماه تقریبا هیونگو خوب شناختم سخت پسنده 

درست مثل من..

اما بش حسودیم میشه..ی روز یعنی منم عشقمو پیدا میکنم?¡ 

اون موقع توی ی کلبه ک با گلای لیلیوم بنفش تزئین شده زندگی میکنیم..

ی باغچه قشنگ و کوچولو که پر از گلای جور وا جور 

تصورش هم خیلی قشنگ :) 

اما قبل از همه اینا..باید ی فکری به حال خودم کنم ! 

باید ی جوری از اینجا خلاص بشم..هر طور ک شده :)

خاطرات ۱۹ سالگی کیم تهیونگ 

( قسمتی از فن فیکی ک گشادی نمیزاره کامل کنم:| ) 

 

 

  • ۹
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • شنبه ۲۹ آبان ۰۰

    داداش سارا :)

     


    بستنی صورتیم..

    داداش سارا..

    خیلی یهویی میصت شدم..و یاد تابستونی ک با هم داشتیم افتادم:) 

    این بهترین تابستونی بود ک تجربه کرده بودم..

    من زندگیمو مدیون توعم..

    یونو قبل از یودا چ اتفاقی افتاده بود برام..قرار بود دیگ یویی نباشه..

    اما اگر تو کنارم نبودی..تو آرومم نمی‌کردی و بم یودا رو نمی‌دادی..

    :) دیگ تایگر یویی نبود..

    همیشه تو بغلت گذاشتی اشک بریزم ولی کاری نکنم..

    همیشه بودی..

    شاید خیلیا ندونن سارا چه آدمی 

    اما میخام بگم که چه قلب مهربونی داری :] 

    تو مهربون و بهترین کسی هستی ک تو زندگیمه:)

    شاید بعضی اوقات فکر کنی دوست ندارم..اما بدون خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو کنی دوست دارم 

    خیلی وقتا حسودی میکنی ک از چند نفر پیشت حرف میزنم :» 

    اما حسودی کردنت برام قشنگ و کیوته 😂

    اذیت کردنت و کرم ریزی سرت خیلی باحالهه😂😂

    اما بگم ک فقط من تایگر نارنجیتم-.- یکی دیک اومد گفت ببرم باس بگی نووو فقط ی ببر نارنجی دارم -.- حواست باشه «:

    اما بازم میگم 

    :) مرسی ک همیشه کنارمی...و کمکم میکنی 

    دوست دارم جونگ کوکی من  :› 

    # بستی فاکر •-• 

     

    ​​​​​​

    ​​​​​​

     

  • ۱۵
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • شنبه ۲۹ آبان ۰۰

    تنها هم صحبت..

    امروز باز دوباره شروع شد..

    همون صدای داد..

    همون حرفای همیشگی..

    همون حرفایی ک باعث درد قلبم میشن..

    هر بار میگم نه اینطور نیست..

    حرفاتون اشتباهه اما بازم حرف خودشونو دارن..

    بازم همون حرفارو میزنن..

    به این نتیجه رسیدم که هیچکس نمیتونه حال دل منو درک کنه..

    جز یه نفر ! 

    جیمینی هیونگ :) 

    چند روز باهاش آشنا شدم..

    روزی ک آشنا شدم باهاش داشتم توی باغ این زندان ، زیر درخت گردو کتاب میخوندم..

    جیمینی هیونگ از روی دیوار پریده بود خداروشکر میکنم نگهبان ها ندیده بودنش..

    منو و اون ساعت ها حرف زدیم.. اوایل حرفامون..خیلی زیاد ترسیدم..

    ترسیدم همش نقشه بابا باشه..

    میترسیدم..

    چون هیچ چیز از چشم نگهبان ها دور نمیموند..

    اما..الان دور مونده ! 

    جیمینی هیونگ تنها دوست منه..

    تنها هم صحبت من..

    تنها کسی که الا درد قلب منو درک می‌کنه..یه آدم که درد قلبمون مشترک ! 

    شاید یه همزاد..

    نمی‌دونم ! اما میدونم که هیونگ کوتولمو دوست دارم :) 

    ​​​​​​- خاطرات ۱۹ سالگی کیم تهیونگ 

    ( بخشی از فن فیکی ک گشادی نمیزاره ادامه بدم :| ) 

     

     

  • ۱۴
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • جمعه ۲۸ آبان ۰۰

    روشنایی!

    هیچ وقت طعم خوشبختیو نفهمیدم..

    همیشه بم گفته شده بود ک بازنده ای تو نمیتونی عادی رفتار کنی..

    تو نمیتونی نافرمانی کنی..

    اما من همیشه گوشه قلبم ی نور قایم کردم..

    ی نور که منتظرم یکی کاملش کنه..

    من منتظرم اون طعمو بچشم..

    شاید طول بکشه..

    شاید ۱ سال..۲ سال..۱۰ سال..اما من بازم میخام نور دلم کامل بشه..

    مطمئنم پیدا میشه..

    بالاخره از زندانم راحت میشم..

    دنیام رنگی میشه..درست مثل گوشه ی دلم ک رنگیه!

    -خاطرات ۱۹ سالگی کیم تهیونگ 

    ( قسمتی از فن فیکی ک گشادی نمیزارع ادامه بدم:| )

  • ۱۸
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • چهارشنبه ۲۶ آبان ۰۰

    2 ماه شد¿¡

     


    2 ماه شد..

    دو ماه که زندگیم قشنگ ترین روزا رو سپری کردم..

    وقتی این پست میبینی پیشت نیسم..

    متاسفم ک نیسم:) 

    قبل از اینکه شروع کنم..میخام بگم چرا این ویدیو رو انتخاب کردم

    :) منو و تو یجی و یونا تشکیل می‌دیم 

    یجی کوچولوم♡︎

    بازم بابت اینکه نیسم معزرت میخام..خیلی دلم میخواست این موقع پیشت باشم..

    اما میخام بدونی که واقعا از ته قلبم دوست دارم..۲ چیزی چیزی نیست 

    من کل عمرمو میخام پیشت باشم..

    زندگیمو میخام پیشت باشم..

    بالاخره ی روز این موقع رو پیش همیم..

    اون موقع دیگه زندگیم قشنگ تر از قشنگ میشه :) 

    زیاد وقت ندارم برای بهتر حرف زدم هعی..ولی فردا پیشت میام..

    :) امیدوارم مثل امروز نشه..

    زندگیم..دنیام ‌..همه کسم..

    ") خیلی دوست دارم 

    دوماهگیمون مبارک ♡︎ 

    # انتشار:) 

     

    ​​​​​​

    ​​​​​​

  • ۱۳
  • نظرات [ ۹ ]
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • دوشنبه ۲۴ آبان ۰۰

    سرما و تاریکی !

    من همیشه میخاستم از این زندان خلاص بشم..

    زندانی که برای همه مثل رویای دست نیافتنی بود!..

    هیچ وقت درک نمی‌کردم چطور مردم این زندانو دوست دارن¿¡

    هیچ وقت منو به چشم یه انسان عادی ندیدن..

    هیچ وقت نشده مثل مردم عادی بام رفتار کنن..

    از این متنفرم..

    از این زندان متنفرم..

    چرا نمیشه فقط یکم زندگیم طبیعی باشه؟ 

    جوابش خیلی ساده و دردناکه من..متفاوتم..

    اما این تفاوت خیلی تاریک و سرده..

    سرمایی ک هیچ وقت با پتو یا لباس و هودی های جور وا جور گرم نمیشه..

    سرمایی که هیچ وقت از بین نمیره..

    در طول این ۲۰ سال زندگیم فقط سرما و تاریکی حس کردم..اما بازم امید دارم..

    به نور امید دارم..مطمئنم روزی گرمی خورشید جایگزین میشه..

     

    _خاطرات ۲۰ سالگی کیم تهیونگ..

    ( قسمتی از فن فیکی ک گشادی نمیزاره بنویسم:| ) 

     

  • ۱۱
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • شنبه ۲۲ آبان ۰۰

    دیوونتمシ︎

     

    :) 

    # ژولیت کوچولوم

  • ۱۲
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • جمعه ۲۱ آبان ۰۰

    𝑻𝒉𝒆 𝒆𝒏𝒅

     


    :)...

    ⌫𝑻𝒉𝒆 𝒆𝒏𝒅

  • ۱۶
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • پنجشنبه ۲۰ آبان ۰۰

    بگو تو ساخته شدی که برای من باشی")

     

     

    :) 

     

    + ی حالی چیزی نپرسید نیاز ب زحمت نیسیما

  • ۱۶
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • دوشنبه ۱۷ آبان ۰۰

    𝑰 𝒌𝒏𝒐𝒘 𝒍𝒐𝒗𝒆

    میدونم..

    همه چیزو میدونم..

    اما چاره ای نداریم جز اینکه تحمل کنیم هوم¿¡ 

    میدونم خستت شده حتی منم بریدم اما باید یکم  

    صبر کنیم..

    دارم برای خودمون تلاش میکنم..

    برای یودا :] 

    از امروز درساتو خوب بخون و بهشون نشون بده 

    کیتن کیه باشه¿¡ 

    میدونم خیلی تلاش میکنی اما اونا نمیبینن

    پس باید بیشتر خودتو بهشون ثابت کنی..

    منم میصت میشم..اما باید تحمل کنم..دوتامون باید یکم 

    تحمل کنیم تا درست بشه 

    دوست دارم..تو تنها نیسی لاو:) منم تو دردت شریکم..

    8:16 

     

     

    ​​​​

  • ۱۲
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • چهارشنبه ۱۲ آبان ۰۰
    𝑮𝒆𝒏𝒆𝒓𝒂𝒍 , 𝒚𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒎𝒚 𝒎𝒐𝒔𝒕 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍 𝒔𝒊𝒏

    ژِنِرال تو زیبا ترین گناه مَنی:)