عشق...
مفهومش را نمیدانم..
توصیفش را نمیدانم..
ولی میدانم باتو در وجودم آنرا حس کردم
میدانم در همه‌ی اشعار ها تورا خواهم دید
میدانم با لبخندت میتوانم لبخند بزنم
میدانم برق چشمانت مرا مست خواهد کرد
میدانم پیش تو حالم خوب تر از خوب است
و میخاهم این را بدانی که
همیشه در کنارت خواهم ماند
« در لحظات تلخ و شیرین »
در گریه و خنده ها
را با تو شریک میشوم
میخاهم بدانی
اگر آسمان به زمین هم بیاید
دوستت دارم "
زیرا تو قلب بیمارم را با لبخندهایت ترمیم نمودی'''''
اینجا زیادی خاک خوردع ن؟
--
خب چطورید ؟ میش گف خیلی وقته پست نزاشتم حرف بزنیم هوم..؟
آهنگ جرج مایکل پلی میشود*
خب..
یک سال از وقتی که این وب زدم میگذره..توی این مدتی که بیان بودم خاطرات خیلی بد و خیلی خوبو تجربه کردم!
قرار بود موقعی ک این وب ۱ ساله بشه حذف بشه~
ولی دلم نمیومد..اونم ب دلایلی..
ول من الان عاشق وایبیم ک اینجا بم میده"
توی این مدت با آدمای زیادی آشنا شدم که شدن جز بهترین و مهم ترین افراد زندگیم"
شاید خیلی دیر ب دیر میام اینجا و دیر ج کامنت هارو میدم ول بذارید رو حسابه
خستگی و کلافه بودن''''
از همتون ممنونم ک تو این ی سال کنارم بودید و...
خ دیگ همیD:
مراقب خدتون باشید گایز..
شازده کوچولو: وفاداری یعنی چی؟
روباه: یعنی اگه تو سیارت
یک گل دیگه بود
تو عاشق گل خودت باشی..!
-یه افسانه قدیمی میگه،ولنتاین فقط یه کشیش ساده بود،پادشاه کلودیوس عقیده داشت که سرباز های جوان قوی تر از مردان متاهل هستن،برای همین ازدواج رو برای سرباز های جوان روم ممنوع میکرد...
ولنتاین کشیشی بود ک این رو قبول نداشت و به صورت پنهانی سرباز هارو به عقد دخترهایی که دوستشون داشتن در میاورد..
ولی وقتی کلودیوس این رو فهمید،حکم اعدامش رو صادر کرد.
از اون به بعد همه ولنتاین رو نماد عشق میبینن چون کسی بود که عشق رو برای زنده موندن تشویق میکرد و توی مین راه مرد..!
فرانسوی ها وقتی دلشون برای یکی دیگه تنگ میشه میگن تو ازم گم شدی..مثل این میمونه که یه تیکه از وجودت گم شه..!
دو پرنده بی طاقت در سینه ات آواز می خوانند.
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید تا عطش آب ها را گوارا تر
کند؟
تا در آیینه پدیدار آئی عمری دراز در آن نگریستم.
من برکه ها و دریاها را گریستم.
ای پری وار در قالب آدمی...
که پیکرت جزدر خلواره ناراستی نمی سوزد!
حضورت بهشتی است که گریز از جهنم را توجیه می کند. دریائی که مرا در خود غرق می کند...تا از همه گناهان و دروغ شسته شوم و سپیده دم با دستهایت بیدار می شود.
"احمد شاملو_آیدا در آین
زندگی اونقدر آدم دلتنگ میکنه که حتی دلتنگ خنده ها و افکار بچگی ممکنه بشی"
ولی کسی هس که توی شب های کویر به دلتنگی ها و حرفای آدم گوش بده ؟!
باز هم شب هایی ک بزور صبح میشه و روز هایی ک بزور شب میشن~
ژنرال...
صدای قلبم و میشنوی؟!
این قلبم داره تورو صدا میکنه...
من منتظرتم، منتظرت میمونم تا زمانی که بمیرم وقتی بغلت میکنم یه حس آرامشی بهم دست میده که همون لحظه میخوام زمان متوقف شه؛
"دزیره به آدما ، به خاطر سهمشون از شادی حسادت نکن چرا که سهم غمشون دیده نمیشه..! "
