سوال¡¿

عشق ینی چی¿

 

​​​​​

  • ۶
  • نظرات [ ۲۳ ]
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • دوشنبه ۸ آذر ۰۰

    عشقت حس خیلی خوبی بم میده

     


    ‹: 

    پ.ن: 😔اسم دختره یوییه‹: سر همین انیمه اسممو انتخاب کردم:›

  • ۹
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • دوشنبه ۸ آذر ۰۰

    آپا درسا :))

    میشه ببخشید؟..:)

    از صبح دارم گریه میکنم بخدا :)) 

    غلط کردم به خدا غلط کردم سرم خیلی شلوغ بود نتونستم بیام..

    از میونگ بپرس..درد داشتم تحقیقم مونده بود :) 

    جلوی ۲۶۳ نفر میگم..

    ببخشید آپا :] 

    وانیل غلط کرد..

    ب اپاش سر نزد") 

    ول بخدا تو اون ور پیویت میومدم پیام میخاستم بدم هی میومدن..

    بعد رفتم مدرسه دیگ سرم شلوغ شد :)) هق..

    ببخشیددد ههق

  • ۱۵
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • يكشنبه ۷ آذر ۰۰

    𝐎𝐧𝐞 𝐝𝐚𝐲

     

    ☘︎ 𝐎𝐧𝐞 𝐝𝐚𝐲 𝐢'𝐦 𝐠𝐨𝐧𝐧𝐚 𝐟𝐥𝐲 𝐚𝐰𝐚𝐲 ☘︎

    ☘︎ 𝐎𝐧𝐞 𝐝𝐚𝐲 𝐈'𝐥𝐥 𝐬𝐞𝐞 𝐲𝐨𝐮𝐫 𝐞𝐲𝐞𝐬 𝐚𝐠𝐚𝐢𝐧 ☘︎

    ☘︎ 𝐈 𝐥𝐚𝐲 𝐝𝐨𝐰𝐧 𝐢 𝐜𝐥𝐨𝐬𝐞 𝐦𝐲 𝐞𝐲𝐞𝐬 𝐚𝐭 𝐧𝐢𝐠𝐡𝐭 , 𝐢 𝐜𝐚𝐧 𝐬𝐞𝐞 𝐦𝐨𝐫𝐧𝐢𝐧𝐠 𝐚𝐧𝐝 𝐥𝐢𝐠𝐡𝐭 ☘︎

     

    ​​​​​​:) 

     

     

  • ۶
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • يكشنبه ۷ آذر ۰۰

    HB omma sana*-*

     

    *-* 

  • ۹
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • يكشنبه ۷ آذر ۰۰

    𝓛𝓸𝓷𝓵𝔂

     


    :) 

     

    + مدتی کام ها بسته میمونه..​​​​​

  • ۴
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • شنبه ۶ آذر ۰۰

    My little yungi

     

    My little yungi#

    Taegi#

    Yuda#

  • ۱۱
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • پنجشنبه ۴ آذر ۰۰

    :) ماه هر روز مارو به هم نزدیک می‌کنه..

     


    ولت نمیکنم بیبی.. 

     

    ​​​​​​پ.ن:کلیک فالو کنید

  • ۱۱
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • دوشنبه ۱ آذر ۰۰

    خلاص شدن!

    چند روزی میشه ک هیونگو ندیدم..

    تو این ۱ ماه بدجور بش وابسته شدم اصن ی جور خاصی حرف زدن باهاش حالمو آروم می‌کنه..

    شآید چون هم صحبتی نداشتم این حسو دارم..نمی‌دونم اما هر چی هست خیلی تازه س و قشنگه..

    هیونگ می‌گفت یه عشق داره..اسمشو دقیقن یادم نیست اما جئون داشت 

    هیونگ می‌گفت که خیلی مهربونه ، می‌گفت خیلی عاشقشه و بالاخره ی روز ک از این زندان راحت شدم میبینمش 

    اما خیلی کنجکاو شدم ک این جئون چطوره 

    هیونگ می‌گفت قد بلندی داره  و دندوناش خرگوشیه 

    بنظرم باید آدم جالبی بیاد چون تو این ۱ ماه تقریبا هیونگو خوب شناختم سخت پسنده 

    درست مثل من..

    اما بش حسودیم میشه..ی روز یعنی منم عشقمو پیدا میکنم?¡ 

    اون موقع توی ی کلبه ک با گلای لیلیوم بنفش تزئین شده زندگی میکنیم..

    ی باغچه قشنگ و کوچولو که پر از گلای جور وا جور 

    تصورش هم خیلی قشنگ :) 

    اما قبل از همه اینا..باید ی فکری به حال خودم کنم ! 

    باید ی جوری از اینجا خلاص بشم..هر طور ک شده :)

    خاطرات ۱۹ سالگی کیم تهیونگ 

    ( قسمتی از فن فیکی ک گشادی نمیزاره کامل کنم:| ) 

     

     

  • ۹
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • شنبه ۲۹ آبان ۰۰

    داداش سارا :)

     


    بستنی صورتیم..

    داداش سارا..

    خیلی یهویی میصت شدم..و یاد تابستونی ک با هم داشتیم افتادم:) 

    این بهترین تابستونی بود ک تجربه کرده بودم..

    من زندگیمو مدیون توعم..

    یونو قبل از یودا چ اتفاقی افتاده بود برام..قرار بود دیگ یویی نباشه..

    اما اگر تو کنارم نبودی..تو آرومم نمی‌کردی و بم یودا رو نمی‌دادی..

    :) دیگ تایگر یویی نبود..

    همیشه تو بغلت گذاشتی اشک بریزم ولی کاری نکنم..

    همیشه بودی..

    شاید خیلیا ندونن سارا چه آدمی 

    اما میخام بگم که چه قلب مهربونی داری :] 

    تو مهربون و بهترین کسی هستی ک تو زندگیمه:)

    شاید بعضی اوقات فکر کنی دوست ندارم..اما بدون خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو کنی دوست دارم 

    خیلی وقتا حسودی میکنی ک از چند نفر پیشت حرف میزنم :» 

    اما حسودی کردنت برام قشنگ و کیوته 😂

    اذیت کردنت و کرم ریزی سرت خیلی باحالهه😂😂

    اما بگم ک فقط من تایگر نارنجیتم-.- یکی دیک اومد گفت ببرم باس بگی نووو فقط ی ببر نارنجی دارم -.- حواست باشه «:

    اما بازم میگم 

    :) مرسی ک همیشه کنارمی...و کمکم میکنی 

    دوست دارم جونگ کوکی من  :› 

    # بستی فاکر •-• 

     

    ​​​​​​

    ​​​​​​

     

  • ۱۵
    • •𝑫𝒆𝒗𝒊𝒍 𝒔𝒓𝒐𝒓𝒚𝒕𝒆𝒍𝒍𝒆𝒓•
    • شنبه ۲۹ آبان ۰۰
    𝑮𝒆𝒏𝒆𝒓𝒂𝒍 , 𝒚𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒎𝒚 𝒎𝒐𝒔𝒕 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍 𝒔𝒊𝒏

    ژِنِرال تو زیبا ترین گناه مَنی:)